عزرا پاندEzra pound
در پارک The Garden
چون کلاف باز ابریشمین که باد
آن را در حاشیه ی دیوار در وزش آورد ،
زن در کنارنرده ی باغ های کنزینگتون (پارک بزرگ شهر لندن) می خرامد،
و از نوعی کم خونی عاطفی
نرم نرمک می میرد،
در آن دور و بر همه جا
ازدحام بچه های
چرک و زمخت و سگ جان تهیدستان است.
اینان میراث خواران زمین اند.
در این زن پایان زایندگی است .
ملال او لطیف و افراطی است.
میل دارد کسی با او سخن گوید
وتقریبا می ترسد که مبادا من
این بی نزاکتی را مرتکب شوم.
این شاعر جنجالی آمریکا از بنیانگذاران مدرنیسم و یاور بسیاری از ادیبان معاصر چون همینگوی ،فراست،الیوت و جویس بود.او پس از تحصیل در زبان و ادبیات به اروپا مهاجرت کرد.مدتی در لندن منشی و.ب.ییتس بود.در سال 1912 مکتب ایماژیسم را با هدف تجربه های نو در قالب و محتوای شعر بنا نهاد و به این ترتیب از مکتب انحطاط Decadentجدا شد .ایماژیسم ارايه مستقیم تصاویر بود در قطعات پراکنده و به دور از واژگان تزيینی و قالبهای وزن.شعار پاند این بود: ((بپرهیزید از انتزاعات)) .
تجربه های شعری پاند بدیع و جذاب است و بر معاصرانش تأثیر بسیار گذاشت.مهمترین اثرش کانتوهاست.کانتوCanto قطعه سرودی است که جزو منظومه ای بلند باشد.ده ها کانتوی پاند آمیزه ای از خاطرات ،تأملات ،توصیفات و قطعاتی از کتابهایی که او می خواند فراهم می آورد .شگفت آنکه به رغم همه ی انتقادات او از شعر والت ویتمن،مدل او برای این اثر بزرگ ،((برگ های چمن)) ویتمن بود.
پاندا با شخصیت عصیانگر و نا آرام خود مرکز ثقل محافل ادبی اروپاو جریانات مدرنیستی شد. اما به سبب بلند پروازی هایش در مسیری افتاد که به تبعید ،جنجال سیاسی ،اتهام خیانت و جنون، و حبس طولانی انجامید . در جریان جنگ جهانی با فاشیسم موسولینی همکاری کرد .پس از جنگ به جرم خیانت در اردو گاهی نزدیک پیزا بازداشت شد و در همانجا تعدادی از بهترین اشعارش ، کانتوهای پیزا Pisan cantos را سرود. در آمریکا دیوانه اش تشخیص دادند و به جای زندان او را به تیمارستان فرستادند .در سال 1948 کانتوهای پیزا جایزه ی کتابخانه ی کنگره را برد واین موضوع جنجال بزرگی در آمریکا بر انگیخت و سر انجام در سال 1958 به یاری کمیته ی نویسندگان آزاد شد و به ایتالیا برگشت و سالهای آخر عمر را در آنجا گذراند.
۳ نظر:
اینجا از "آنبُرن " قشنگ تره .. بله :دی
اخوان و عشق است ... مرا با الیوت و جویس چه کار
در این دور و همه جا ، چیز تازه ای بنویس
بهانه بده دست کم حرفی ما ؛ برای نوشتن
-
تصدقت
ارسال یک نظر